پیشنهاد کودتا از سوی افسران ارتش به محضر قائداعظم(محمد علی جناح) عرضه شد، اما او آن را قاطعانه رد کرد.

در پاکستان (از ابتدای تاسیس کشور تا کنون)چهار دیکتاتور نظامی بر سر کار آمدند، اما بسیاری از غنچه‌ها نیز بودند که بی‌آنکه مجال شکفتن یابند پژمرده شدند. در سراسر جهان، افسران جزء ارتش‌ها بارها دست به انقلاب زده‌اند. برای نمونه، در سال 1921 میلادی، رضاخان ــ افسر ارتش ایران ــ قدرت را به‌دست گرفت و با این اقدام، سلسله پهلوی آغاز شد. در 23 ژوئیه 1952، انقلاب نظامی مصر به سقوط شاه فاروق انجامید. هرچند برای مدتی ژنرال نقیب را به پیش صحنه آوردند، اما طراحان واقعی این حرکت سرهنگ جمال عبدالناصر و همراهانش بودند. به همین سان، در 14 ژوئیه 1958، در عراق، سرتیپ عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالاسلام عارف با کودتا حکومت را قبضه کرده و شاه فیصل دوم و خانواده سلطنتی را به قتل رساندند. در سال 1969 نیز سرهنگ معمر قذافی از افسران ارتش لیبی توانست انقلابی موفق پدید آورد. در بنگلادش نیز تلاش افسران جزء برای دست‌یافتن به قدرت به ثمر نشست، اما در پاکستان جز فرماندهان عالی‌رتبه، هر نظامی که خواستار کودتا شد با ناکامی روبه‌رو گردید.

پیشنهاد کودتا از سوی افسران ارتش به محضر قائداعظم(محمد علی جناح) عرضه شد، اما او آن را قاطعانه رد کرد.

در پاکستان (از ابتدای تاسیس کشور تا کنون)چهار دیکتاتور نظامی بر سر کار آمدند، اما بسیاری از غنچه‌ها نیز بودند که بی‌آنکه مجال شکفتن یابند پژمرده شدند. در سراسر جهان، افسران جزء ارتش‌ها بارها دست به انقلاب زده‌اند. برای نمونه، در سال 1921 میلادی، رضاخان ــ افسر ارتش ایران ــ قدرت را به‌دست گرفت و با این اقدام، سلسله پهلوی آغاز شد. در 23 ژوئیه 1952، انقلاب نظامی مصر به سقوط شاه فاروق انجامید. هرچند برای مدتی ژنرال نقیب را به پیش صحنه آوردند، اما طراحان واقعی این حرکت سرهنگ جمال عبدالناصر و همراهانش بودند. به همین سان، در 14 ژوئیه 1958، در عراق، سرتیپ عبدالکریم قاسم و سرهنگ عبدالاسلام عارف با کودتا حکومت را قبضه کرده و شاه فیصل دوم و خانواده سلطنتی را به قتل رساندند. در سال 1969 نیز سرهنگ معمر قذافی از افسران ارتش لیبی توانست انقلابی موفق پدید آورد. در بنگلادش نیز تلاش افسران جزء برای دست‌یافتن به قدرت به ثمر نشست، اما در پاکستان جز فرماندهان عالی‌رتبه، هر نظامی که خواستار کودتا شد با ناکامی روبه‌رو گردید.

پیش از پرداختن به کودتاهای نافرجام، ضروری است دریابیم این اندیشه حکومت‌گری در میان افسران پاکستانی از کجا پدید آمد. در اوایل 1946، جنبش پاکستان در اوج خود بود، اما هنوز اطمینانی نبود که آزادی از انگلیسی‌ها تحقق خواهد یافت یا نه. در همان زمان، سرهنگ دوم گلزار احمد ــ از افسران مسلمان ارتش ملی هند ــ طرحی برای کودتا در سر داشت. او نخستین فرمانده مسلمان در میان افسران بود و پس از تشکیل پاکستان به‌عنوان سرتیپ بازنشسته شد. در دوران ضیاءالحق کتابی درباره سیره نبوی نگاشت با عنوان Battles of Prophet of Allah. «جنگ‌های پیامبر خدا» ، سرتیپ جاوید احمد و سرتیپ فاروق احمد نیز از ارتش پاکستان بازنشسته شدند.

سرتیپ گلزار احمد جَنجوعه، که در سال 1946 هنوز سرهنگ دوم بود، طرح کودتای خویش را به سردار عبدالرب نشتر ــ از رهبران مسلم لیگ ــ عرضه کرد. نشتر آن را به اطلاع لیاقت علی خان رساند و او نیز موضوع را با محمدعلی جناح در میان گذاشت. به‌دنبال آن، جناح او را به دیدار فراخواند. جزئیات این واقعه در روزنامه‌های انگلیسی‌زبان آن روزگار به چاپ رسیده و مقبول ارشد نیز در کتاب کودتاهای نافرجام در صفحات 16 و 17 به گفت‌وگویی از سرتیپ گلزار احمد استناد کرده است.

سرتیپ گلزار احمد روایت می‌کند: «هنگامی که پیام دیدار جناح به من رسید، پاهایم به لرزه افتاد. ازاین‌رو، وینگ‌کماندر جنجوعه را که بعدها به رتبه ایرکمودور رسید نیز با خود همراه بردم. جناح پرسید: What will be our job? «وظیفه ما چه خواهد بود؟»من پاسخ دادم: جناب! تنها شما می‌توانید راهنمایی کنید که کدام افسران مسلمان می‌توانند ما را یاری رسانند. جناح بار دیگر پرسید: Will it be above board or underhand? «یعنی آیا این کار آشکار خواهد بود یا پنهانی؟» من گفتم: چون یک اقدام نظامی است، باید مخفی بماند. در این هنگام، جناح با صدای رعدآسا فرمود: ای جوان! آیا می‌دانی کارهای پنهانی و در پرده، عزت‌مندانه نیستند و آنچه عزت‌مندانه نباشد، اسلامی هم نیست. من سخت به هراس افتادم و برخاستم. جناح فرمود: بنشین! آیا می‌دانی اسلام چیست؟ «در اسلام، هم هدف و هم وسیله رسیدن به آن اهمیت دارد؛ در حالی‌که در مسیحیت تنها به هدف نگریسته می‌شود.» بدین‌گونه، جناح این نقشه کودتا را رد کرد، اما آتش آن در دل افسران نظامی همچنان زبانه می‌کشید.

افسران ارتش بار دیگر در آستانه استقلال با جناح روبه‌رو شدند. در آن روزها، سرهنگ دوم شاهد حامد پیشنهاد کرد که جناح با افسران مسلمان دیدار کند. او که بعدها به درجه سرلشکری رسید و نخستین رئیس سازمان اطلاعات ارتش (آی.اس.آی) گردید، ضیافتی مفصل در سوم اوت 1947 به افتخار جناح برپا ساخت. وی در خاطرات خویش با نام سال‌های نخست پاکستان در صفحه 11 می‌نویسد که جناح در پاسخ به پرسشی تأکید کرد: «حکومت پاکستان باید به‌دست غیرنظامیان منتخب اداره شود. اگر افسری برخلاف اصول دموکراتیک می‌اندیشد، نباید در ارتش پاکستان جای گیرد.»

سومین دیدار افسران ارتش با جناح در روز 14 اوت 1947، یعنی هنگام استقلال پاکستان، در باغ عمارت «گورنرکل کشور» کراچی ــ که امروزه خانه استانداری سند است ــ روی داد. ایرمارشال اصغر خان، فرمانده پیشین نیروی هوایی، در کتاب خویش از تاریخ چیزی نیاموختیم، شرح این واقعه را آورده است. او می‌نویسد: «سرهنگ دوم اکبرخان، که بعدها به درجه سرلشکری رسید و در ماجرای توطئه راولپندی«که در آن یک اجتماع سیاسی لیاقت باغ راولپندی نخست وزیر وقت لیاقت علی خان به ضرب گلوله کشته شد»

شهرت یافت، پیشنهاد داد با جناح گفت‌وگو کنیم. جناح در میان مهمانان گام می‌زد و چون به ما رسید، احوالمان را جویا شد. اکبرخان خطاب به او گفت: ما بسی خرسندیم که شما در راه استقلال کشور پیروز شدید و امید داشتیم در پرتو رهبری شما از توانایی‌های ما بهره گرفته شود. اما ناامید شدیم، چراکه مناصب عالی ارتش همچنان به افسران انگلیسی سپرده شده و سرنوشت ما باز هم در دست آنان است. جناح که تا آن لحظه با شکیبایی گوش سپرده بود، انگشت خویش را بلند کرد و فرمود: فراموش نکنید شما خادمان ملتید. سیاست‌گذاری کار شما نیست، بلکه وظیفه نمایندگان مردم است. مسئولیت شما آن است که اوامر دولت‌های منتخب را به‌درستی اجرا کنید.[1]

نویسنده :محمد بلال غوری

ترجمه :دکتر عسکری

منابع: https://jang.com.pk/news/1507936

 

[1] . https://jang.com.pk/news/1507936

کد خبر 25048

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 8 =